نوشته شده توسط : امیرحسین رجبی

 مرگ اون لاله سرخ

کفن خنده به روی لب بود
گرد اون آینه ها
شبح فاجعه ای در شب بود
مردن شاپرکها
کشتن قاصدکها


خبر از شومی کار میداد
نفس اش ناله غم میداد
آشیان رو به خرابی میرفت
تن پوسیده گواهی میداد
او به این حرف نمی اندیشید
که کفن باید برد و نفس باید داد
و به جای همه بودنها همه دیدنها
لحظه ها مانده به یاد
شکوه اندیشه مردن در اوست
همه هستی او رفته به باد
مردن شاپرکها
کشتن قاصدکها


او سراسیمه بدنبال تلافی میرفت
به دلش زخم قدمهای تجاوز مانده
او نداند که پی مردن خود
می کشد هر چه اصالت باقیست
مردن شاپرکها
کشتن قاصدکها

href="http://elisakojast .loxblog.com"> .www-blogers-ir{ ;color: #008000 ;font-size: 8pt ;TEXT-ALIGN: center ;font-family: Tahoma ;FONT-WEIGHT: bold ;}

:: موضوعات مرتبط: اشعار استاد مسعود امینی , اشعار استاد برای فریدون فروغی , ,
:: برچسب‌ها: شعر قاصدک , مجموعه اشعاری که استاد برای فریدون فروغی سرودند , لشعار مسعود امینی , اشعار استاد مسعود امینی ,
:: بازدید از این مطلب : 630
|
امتیاز مطلب : 223
|
تعداد امتیازدهندگان : 73
|
مجموع امتیاز : 73
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین رجبی

 تن تو نازک و نرمه، مثه برگ

تن من جون میده پرپربزنه زیر تگرگ

دست باد پر میده برگو تو هوا

اما من موندنیم تا برسه دستای مرگ

نفسم این خاکه
خون گرمم پاکه

من از تبار پاک آریایی
قشنگ ترین قصیده رهایی

هوای عشق تازه نیست تو رگهام

تن نمیدم به رنگ کهربایی

نفسم این خاکه
خون گرمم پاکه

واسه رفتن دیگه دیره
تن من اینجا اسیره

خاک اینجا چه عزیزه
عاشق قدیمی پیره

نفسم این خاکه
خون گرمم پاکه

href="http://elisakojast .loxblog.com"> .www-blogers-ir{ ;color: #008000 ;font-size: 8pt ;TEXT-ALIGN: center ;font-family: Tahoma ;FONT-WEIGHT: bold ;}

:: موضوعات مرتبط: اشعار استاد مسعود امینی , اشعار استاد برای فریدون فروغی , ,
:: برچسب‌ها: شعر خاک , اشعار استاد امینی برای فروغی , اشعار استاد مسعود امینی , مسعود امینی ,
:: بازدید از این مطلب : 756
|
امتیاز مطلب : 252
|
تعداد امتیازدهندگان : 78
|
مجموع امتیاز : 78
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیرحسین رجبی

 دلم از خیلی روزا با کسی نیست

تو دلم فریاد و فریادرسی نیست
شدم اون هرزه گیاهی که گلاش
پرپر دستای خار و خسی نیست
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریادرسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست

بارون از ابرا سبک تر می پره
هر کسی سر به سوی خودش داره
مثل لاک پشت تو خودم قایم شدم
دیگه هیچ کس دلمو نمی بره

دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریادرسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیست


ماهی از پاشوره بیرون افتاده
شاپرکها پراشون زخمی شده
نکنه تو گله بره هامون
گذر گرگ بیابون افتاده
دیگه دل با کسی نیست
دیگه فریادرسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خار و خسی نیس

href="http://elisakojast .loxblog.com"> .www-blogers-ir{ ;color: #008000 ;font-size: 8pt ;TEXT-ALIGN: center ;font-family: Tahoma ;FONT-WEIGHT: bold ;}

:: موضوعات مرتبط: اشعار استاد برای فریدون فروغی , ,
:: برچسب‌ها: شعر دلم از خیلی روزا با کسی نیست , اشعار استاد برای فریدون قروغی , مسعود امینی ,
:: بازدید از این مطلب : 935
|
امتیاز مطلب : 191
|
تعداد امتیازدهندگان : 63
|
مجموع امتیاز : 63
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد